رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت هفتاد و یکم :
-حسم میگه.دختره بینهایت دوستش داره اما باهاش نمیمونه.
هماندم آنها از آغوش هم بیرون میآیند.پسر دست به چشمانش میکشد و جعبهای کوچک را از جیبش بیرون میآورد.درش را باز میکند و در چشمان گریان دختر نگاه خندانش را میدوزد.
-اینو باید خیلی وقت پیش دستت مینداختی سُهای قشنگم.اونزمان هم انگشترو نگرفتی و گفتی جواب آزمایشات نشون میده سرطان داری.گفتم من پات وایمیستم مهم نیست گف
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۷۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سمیه هرمزی | نویسنده رمان
ان شالله که اینبار وقفه نیوفته.این هفته برای شروع یه قسمت ارسال شده.
۱ ماه پیشفخری
00سلام خسته نباشی نویسنده محترم رمان عالیه فقط چرا رمان نصفه نیمه مونده چرا ادامش نمیدین🙏🏻🙏🏻🙏🏻
۲ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
سلام.متاسفانه چند هفته درگیر کاری هستم که نمی تونم روی نوشتنش تمرکز کنم.اما رمان رو حتما ادامه میدم.عذرخواهی می کنم بابت این تاخیر
۲ ماه پیشمهین
۲۷ ساله 00سلام نویسنده عزیز این رمان ادامه داره یا دیگه همین جا تموم شده خیلی از وقتی که پارت گذاشتین میگذره
۲ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
سلام ادامه داره بله اما من به ترجمهی عجله ای دستمه با یه ویرایش رمان.ناچارا فعلا نوشتن این داستان رو کنار گذاشتم.کارم تموم بشه ادامهش میدم حتما.اطلاعیه زدم دیروز.متسفانه چند هفتهست وقتم رو گرفته
۲ ماه پیشماهک
10عشق که همیشه رسیدن نیست ،نرسیدن وعاشق موندن عشقه خالصه
۲ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
درسته
۲ ماه پیشماهک
00دوسشون دارم حتی اگه جدا بشن بازم عاشقن
۲ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
اره دیگه جدا هم بشن عاشقن
۲ ماه پیشنسترن
00بسیار خوب
۲ ماه پیشساناز
10💛🧡🤎❤️💚🩶🩶🤍🩵💙💜
۲ ماه پیش
مهین
00ممنون بازم منتظر میمونم 😉😉😉